سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مانی و مهراد

*تفاوت  یک پزشک و یک مهندس*

یک پزشک و یک مهندس در یک  مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند.!؟

پزشک رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟
مهندس که می‌خواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره
برگرداند و پتو را روى خودش کشید. پزشک دوباره گفت: بازى سرگرم‌کننده‌اى است.
من از شما یک سوال می‌پرسم و اگر شما جوابش را نمی‌دانستید ? دلار به من بدهید.!؟
بعد شما از من یک سوال می‌کنید و اگر من جوابش را نمی‌دانستم من ? دلار به شما
می‌دهم. مهندس مجدداً معذرت خواست و چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد.!؟
این بار، پزشک پیشنهاد دیگرى داد.!؟
گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ? دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم
سوال شما را جواب دهم 50 دلار به شما می‌دهم. این پیشنهاد چرت مهندس را پاره
کرد و رضایت داد که با پزشک بازى کند.!؟
پزشک نخستین سوال را مطرح کرد: «فاصله زمین تا ماه چقدر است؟» مهندس بدون
اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ? دلار به پزشک داد.!؟
حالا نوبت خودش بود. مهندس گفت: «آن چیست که وقتى از تپه بالا می‌رود ? پا
دارد و وقتى پائین می‌آید ? پا؟» پزشک نگاه تعجب آمیزى کرد و سپس به سراغ
کامپیوتر قابل حملش رفت و تمام اطلاعات موجود در آن را مورد جستجو قرار داد.!؟
آنگاه از طریق مودم بیسیم کامپیوترش به اینترنت وصل شد و اطلاعات موجود در
کتابخانه کنگره آمریکا را هم جستجو کرد. باز هم چیز بدرد بخورى پیدا نکرد. سپس
براى تمام همکارانش پست الکترونیک فرستاد و سوال را با آنها در میان گذاشت و با
یکى دو نفر هم گپ  زد ولى آنها هم نتوانستند کمکى کنند.!؟
  بالاخره بعد از ? ساعت، مهندس را از خواب بیدار کرد و 50 دلار به او داد.!؟
مهندس مودبانه 50 دلار را گرفت و رویش را برگرداند تا دوباره بخوابد. پزشک بعد
از کمى مکث، او را تکان داد و گفت: «خوب، جواب سوالت چه بود؟» مهندس دوباره
بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و  ? دلار به پزشک داد و رویش
را برگرداند و خوابید!!!!


ارسال شده در توسط مجید لطفی کرامتی